مجاهد فرهنگی کیست؟

0 0
  • تاریخ : 1404/3/18
  • بازدید : 45
امتیاز 4.75 تعداد رای 2

مجاهد فرهنگی کیست؟

مجاهد فرهنگی کیست؟ (از مبلّغ تا مجاهد فرهنگی)       

شرحی بر تعبیر «مجاهد فرهنگی» در بیانیه رهبر معظّم انقلاب به مناسبت یکصدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم

 

جهاد سه سطح دارد:

- جهاد اصغر

- جهاد کبیر

- جهاد اکبر

مشهور این است که جهاد اصغر را در سطح فردی، مبارزه با سربازان شیطان در "جنگ سخت نظامی"، جهاد کبیر را مبارزه با جنود شیطانی در "مبارزه نرم اخلاقی" و جهاد اکبر را "مبارزه با جهل" در صورت‌های علم‌نما و واقع‌نمای آن بدانند، اما در سطح جهاد اجتماعی و فرهنگی می توان این سه نوع مجاهده را به سه نوع "مبارزه با رفتارهای اجتماعی پست"، "مبارزه با خلقیات اجتماعی پست" و "مبارزه با باورهای اجتماعی پست" تقسیم کرد.

بنابراین هم‌چنانکه جهاد سه سطح دارد، مجاهدت فرهنگی نیز به حسب لایه‌های رفتاری، ساختاری (خُلق اجتماعی)، و لایه‌ی بنیادین(باورهای اجتماعی)، در سه سطح انجام می‌شود:

- در سطح اول (مجاهده‌ی اصغر فرهنگی)، مجاهد با مظاهر پست سبک زندگی مانند سگ‌بازی،  تعلق به بدن و تغییر شمایل ظاهری آن، اعتیاد به موسیقی‌ها، بازی‌ها، چشم‌چرانی و روابط شهوانی، حرّافی و قلم‌فرسایی، چشم و هم‌چشمی، قطع رحم و امثال این صفات رفتاری رذیلانه، مبارزه می‌کند. ابزارهای جهاد اصغر، و به تعبیر دیگر جهاد خُرد، در این عرصه شامل گفت گو، اقناع و همراهی و همکاری است برای رفع رذیله‌ها. این کار با جایگزینی روابطی سالم و انسانی به جای رفتارهای انحرافی و پست، قابل انجام است.  این جایگزین سازی، بوسیله‌ی تشکیل گروه‌های فعّال فرهنگی و هنری، تبیینی، معیشتی، سرگرمی، مهارتی و امثال آن محقق می شود. افراد با عضویت و فعالیت در گروه‌ها و به اشتراک گذاشتن تجربه‌های موفقیت خود با اعضای گروه و با ارتباط با الگوهای موفق و الهام‌بخش و هم‌چنین با رسیدگی مجاهد فرهنگی به مسائل تربیتی اعضای گروه، مانند ازدواج و تشکیل خانواده‌ اعضا، آسیب های فرهنگی شان تقلیل می یابد و این اقدامات به تدریج وابستگی‌ها و عادت‌های ناپسند را در افراد تضعیف می‌کند. قطعا بهره‌گیری از فضای مسجد، کسوت روحانی، تنبیه و تشویق‌های اخروی، محبت به اهل بیت ع، داستان زندگی اولیای الاهی و مجاهدان راه خدا، می‌تواند به این تلاش‌ها رنگ معنایی و تأثیر عمیق‌تر و شدیدتری بدهد.

- در سطح دوم (جهاد کبیر فرهنگی) مجاهد با برپاکنندگان رویه‌های ضدفرهنگی مبارزه می‌کند که به نحوی از رونق بازار انحرافات و آسیب‌های فرهنگی منتفعند؛ به این ترتیب این مجاهد با علل و عوامل کلان و ساختاری رفتارهای ضدفرهنگی مبارزه می‌کند، عواملی نظیر:

  • استعمار پلتفرمی
  •  تکنوکراسی، پشت میز نشینی و اکتفا به تکنیک‌های ترمیمی و موقّتی برای حلّ مشکلات در تمامی مشاغل اداری، طبّی و مشاوره‌ای
  •  انحصار دولتی یا خصوصی آموزش و پرورش
  •  حکومت‌مندی، انفعال و وابستگی مردم و فعالان فرهنگی به حکومت و مصرف گرایی در امر فرهنگی
  •  تکنیک‌زدگی، کلیشه‌سازی، لمپنیزم و عوام‌گرایی در امر هنری
  •  مدگرایی، روزمره‌اندیشی و ابن الوقتی در زیست عمومی
  •  بی تفاوتی یا بداندیشی و بدگمانی در امر سیاسی
  •  و ...

 از زمره رذایل ساختاری است که فرهنگ را در بخش‌های گوناگون آن زمین‌گیر و درگیر خود می‌کند. تشکیل حلقه‌های میانی میان حاکمیت و مردم در قالب گروه‌های جهادی یا مدنی و انجام فعالیت‌های آموزش عمومی، فعالیت‌های انتقادی رسانه‌ای، مطالبه‌گری از مسئولان، ارتباط با اصناف و شخصیت‌های کلیدی و اثرگذار و کشف علل اصلی و پی‌گیری راه‌حل‌های مؤثر برای پررنگ کردن نقش مردم در پیشرفت ابعاد مختلف هویتی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی، قضائی، فجازی، اقتصادی و ... در جهت بهبود این مشکلات ساختاری از فعالیت‌هایی است که در این سطح از جهاد صورت می‌گیرد.

- اما در سطح سوم مجاهد فرهنگی با "زیست جهان به ظاهر علمی شیطانی" روبرو است که با تصویر پست خود از هستی، معرفت، انسان، علم، قدرت و در یک کلام از جایگاه، شأن و رسالت انسان در هستی، جهانی را که فرد یا جامعه در آن زیست می‌کند را  پست و مستهجن تصویر می‌کند و بدین وسیله با دستکاری در مجاری ادراکی انسان، خلقیات و رفتارهای او را کنترل می‌کند. افراد انسان علیرغم شباهت ظاهری که با یکدیگر دارند، در جهان‌های معنایی متنوعی زندگی می‌کنند. به طور کلی دست کم چهار سطح زیست جهان فرهنگی و به تعبیر دیگر چهار سطح جهان اجتماعی قابل تصویر است:

  • سطح اول جهان‌های از هم پاشیده،‌ بیگانه و متکثر است که هر کدام در حیات تنگ و محدود خود به غایت و شدت پیش رفته و از جمع کلی انسانیت بریده و منزوی شده‌اند. دگرباشان جنسی، شیطان پرستان، خیانت پیشگان و طرفداران آنارشیسم سیاسی و فرهنگی، نحله‌های ضد انسانیت و مسخ شده و تمامی نحله‌های واژگونه و متکثر که هویت خود را در تفاوت صرف و لجبازی و غیریت‌سازی با ارزش‌های رایج و عمومی انسانی تعریف کرده‌اند، صاحبان اصلی این جهانند. این گروه‌ها در زیست جهان‌های نیهیلیستی زندگی می‌کنند و زندگی حقارت‌آمیز و پستی را تجربه می‌کنند و در عین حال از استهجان فکری و عملی خویش خشنود و خوشحالند! ابزار مبارزه با این نحله‌ها، انواع معانی زندگی است. این نحله‌ها حتی از ادراک و تجربه لذت‌های معمولی یک زندگی سالم و طبیعی بی‌بهره‌اند. آسیب‌های اجتماعی خصوصا خانوادگی‌ زیستگاه این گرایش‌های انحرافی است. جهان تیره، تنگ و آلوده‌ی این تفکرات، وجه مشترک آن‌هاست که خودشان ملتفت به آن نیستند.بستر فکری این جهان، جنود جهل نظیر ناامیدی، سوء ظن به همگان، افسردگی، انزوا، گرایش به شبهه و مخالف‌اندیشی است و علت اصلی آن ضعف تعقل و تنهایی است.
  • زیست دنیوی و ماشینی: که امروزه در سطح جهان به ظاهر حکومت دارد و التزامات و اقتضائات خود را که همان زندگی انباشتی سرمایه سالار است بر انسان تحمیل می‌کند. مبنای پیوستگی در این جامعه، در بهترین حالت فنون و تخصص‌ها هستند و هدف جامعه ماشینی تغییر، انباشت و مصرف تنوع‌های وهمی است که به نوبت، تاریخ مصرفشان می‌گذرد. در این جهان همه‌چیز به مثابه‌ی اشیائی برای تغییر و تبدل وجود دارد.  تراکم و شلوغی، حیرت و سردرگمی، سرعت و اضطراب،‌ خشکی و بی‌رحمی، بی‌حافظگی و فراموشی خود، پوچی و پژمردگی و بی‌معنایی زندگی، ناعمیق‌بودن لذت‌ها،  تفرد و تنهایی و ... همزاد این جهان‌اند.
  • زیست جهان عقلی: نگرشی که جهان اجتماعی را عرصه‌ی واقعیت‌های اجتماعی می‌بیند که در آن دارایی و ملکیّت، قدرت و  منزلت بر معیار علم، تلاش، مهارت، استعداد و زیبایی، پیشاپیش تقسیم شده است، طبیعت را مسخّر انسان و ابزار بهره‌برداری برای زیست معقول او، و عدالت و انصاف را رعایت این واقعیت‌ها می‌داند. در این جهان هر عاقلی، متخصص در یکی از زمینه‌های موضوعی می‌شود. با این حال آفت این جهان، همین تخصص‌گرایی است. تخصص‌گرایی بدون توجه به یگانگی باطنی و اصیل موضوعات و موجودات عالم، انسان را به رنگ موضوع خود در می‌‌آورد و این امر می‌تواند او را تا مرز حیوانیت پایین کشد. توضیح این مطلب این است که بر خلاف انسان که عصاره‌ای از تمام موجودات عالم را در سرشت خویش دارا است، هر یک از حیوانات کارکرد خاصی را در گیتی دنبال می‌کنند. برخی برای تصفیه‌ی زمین از قاذورات و برخی برای تأمین کود نباتات و برخی برای کنترل جمعیت حیوانات، مشغول فعالیت‌های بهیمی و سبعی خویش هستند، ولی انسان به سان ملائک است که اشتغال هر کدام به شأن و استعداد خاص خود، مانع توجه و تذکرش به حقیقت کلی هستی نمی‌شود. به عنوان مثال اگر انس یک پزشک با بدن عریان و مادی آدمی او را از تصدیق به وجود عالم آخرت بازدارد، این پزشک از شأن انسانی خویش دورمانده است.
  • زیست جهان آفرینشی یا فطری: نگرشی که وحدت هستی و طبقات گوناگون آن را در باطن مشاهده می کند و به لوازم و آثار واقعی و نظری (تئوریک) این وحدت حقیقی در جهان عارف است و به لوازم عملی این وحدت، هماهنگی و همبستگی ملتزم است.
  • نگرشی که هستی را خانه خدا می‌داند و می‌بیند که جریان حکم، سلطنت و مالکیت و جمال او با لوح و قلم، عرش و کرسی، امر و ملک و رضوان او در سرتاسر عوالم هستی در حال گسترش است. از این منظر هر یک از خلایق خدا، مشغول تسبیح و تحمید و تقدیس خدا در جهان های مادی و فراتر از آن هستند.
  •  نگرشی که جامعه را خانه اهل بیت خدا می‌داند و می‌بیند و ولایت امر ایشان را نازله و هبوط عرش‌، کرسی‌، قلم، امر و رضوان الاهی در این خانه می‌بیند و اهل این خانه را برادران و خواهران اهل یک بیت می‌بیند که مقاطع اصلی زیست خود را در خانه‌ی اهل علم، مسجد، حرم، مدرسه، و هر گونه میدان نبرد و جهاد با افراط و تفریط در خودپرستی یا خود فراموشی، قرار می‌دهند. وقوف در بازار و صنایع و سرگرمی های مادی را به حداقل میرساند و آن ها را نیز محفوف به نمادها و اطراف و حدود و مقاطع معرفتی، عبادی و انفاقی می کند تا صورت غفلت آمیزشان مانع حرکت قلبی نشود و بلکه کسب وکار و اشتغال و صنعت او صبغه ی الهی به خود بگیرد.
  •  نگرشی که جهان را خانه انسان می‌داند که در آن خورشید و افلاک چراغ‌های آن هستند و حیوانات جنگل، احشام و رمه‌ی آن، سرسبزی‌هایش، زراعت و کشاورزی آن، و رودها و چشمه‌ها، جوی‌های باغ آن هستند.

 اثر گذارترین و بهینه‌ترین شکل مجاهده، مجاهده‌ی نوع سوم؛ یعنی مجاهده در لایه‌ی معرفتی، فراتر از ساختارهای کلان و رفتارهای خرد فرهنگی، است. این مجاهده عبارت از والایش زیست‌جهان مردم از طریق ارتقای بینش ایشان نسبت به جهانی است که در آن زندگی می‌کنند. تصویر کاستی‌ها و کمالات زیست‌جهان خود در مقایسه‌ي با جهان‌های اجتماعی دیگر از مقدّمات مهم برای رسیدن به این بینش است. با این حال این کار تنها با تصویرسازی مجاهد فرهنگی از آرامش و تعالی زیست عِلوی یک انسان عاقل و مؤمن، و ارائه‌ي‌آن به مخاطبان به انجام نمی‌رسد، بلکه نیازمند برخورداری مجاهد از روحی است که متناسب با زیست عِلوی در این جهان، شعله‌ور شده باشد؛ شخص یا جامعه‌ی مجاهد فرهنگی، باید خودش در این خانه‌ی متعالی زیست کند تا بتواند حال و هوای زندگی طیّب و سعادتمند در این خانه را به دیگران منتقل کند، همچنان‌که باید در کوران حوادث زندگی، همراه و خویشاوند مردم شود تا ایشان را در دل این حوادث و تلنگرهای آن‌ها، تزکیه کند و با نشان دادن شرف زیست در بیت الله و پستی زندگی حیوانی و ماشینی، آیینه حقیقت شود و نیاز فطری را که خداوند در وجود ایشان به معرفت، علم، قدرت و سیادت و منزلت معنوی و ناب انسانی قرار داده، در برابر ایشان عینی کند و  طعم نصرت، قدرت، سلطنت و امر و ملکیت الاهی را در عملبه ایشان بچشاند و ایشان را با قدرت خداداد خویش آشنا نموده، وجود آن ملک عظیم را در باطن ایشان به ایشان اثبات نماید تا در نهایت درک آن معرفت را برای ایشان میسّر نماید.

این نقطه‌ای است که مقام معظم رهبری بر آن دست گذاشته‌اند: ارتقای وضعیت پیرو تبلیغ به وضعیت پیش‌رو «بلاغ مبین» با ابزار مجاهدت فرهنگی. ولی باید توجه داشت که جهاد اکبر فرهنگی بدون زمینه‌سازی جهاد اصغر ممکن نیست، همان‌طور که جهاد اصغر با الهام از ابزارهای معرفتی، تأثیرگذاری بیش‌تری خواهد داشت. بنابراین و حوزه باید همزمان در هر سه سطح پیش‌روی کند:

- در جهاد اصغر فرهنگی و در سطح تبلیغ در مقیاس محلی و گروه‌های کوچک:  پیشرفت از تبلیغ خطابی به تبلیغ مشارکتی. تبلیغ مشارکتی یعنی تبلیغ به وسیله‌ی «هم‌گروه شدن» با افرادِ تنها و با مستضعفان فرهنگی با هدف توانمندکردن زیستی و معرفتی ایشان با ابزار بالا بردن سطح سواد سایبری و اسلامی ایشان از شیوه‌ی بهره‌برداری معقول و معنوی از فناوری‌های آینده زندگی.

- در جهاد کبیر ساختاری و در مقیاس شهری و ملّی، رسالت تبلیغی خواص از روحانیون، مانند نمایندگان مراجع و روحانیت سرشناس: نقش تبلیغی ایشان باید از امر و نهی دیگران، به راهبری ساختاری با محجوریت‌زدایی از نقش مردم در نظام‌های زندگانی و همراه و مشارک کردن ایشان در اصلاح ساختارها پیشرفت کند. مشارکت دادن مردم به معنی پوپولیسم نیست، بلکه راه آن بهره‌گیری از مطالعات فرارشته‌ای و شناخت عوامل و نیروهای جوان و توانمند مردمی و سازمان‌دهی متخصصان و نخبگان مردمی برای حلّ مشکلات فرهنگی جامعه، با علم و قدرت و انگیزه‌ی خودشان هست.

- در جهاد اکبر در سطح معرفتی و نقش آفرینی جهانی، ارتقای نقش تبلیغی عالمان به نقشی پیش‌رو، از صِرف فتوا و نظر، به چشاندن عطر و طعم ایمان و تأثیر آن در بهبود و رونق زندگی است و این کار بوسیله‌ی ارتباط مؤثر عالمان با راهبران اجتماعی و دل‌های مردم، آن هم در کشور‌های مختلف جهان،‌صورت می‌گیرد، شیوه‌ای که امام خمینی قدس سره انقلاب را با آن پیش برد.  علمای راستین با تبیین دقیق ویژگی‌های فرهنگ توحیدی اسلام و وجه غلبه‌ی منطق و زیست والای آن، هیمنه و شمول حیات طیبه را بر حیات دنیایی در پیشگاه دیده‌ی عبرت بین آزادگان جهان قرار دهند.

اگر ساختار آموزشی حوزه، ابواب فقهی را از مبانی تا نظریات جامعه و فرهنگ ایرانی، آموزش می‌داد، امروز به طور طبیعی با نسلی از مجاهدان فرهنگی مواجه بودیم که ظرفیّت ارتقای زبان و فرهنگ مخاطبان را با خود حمل می‌کردند. امروز اگر چه ظرفیّت‌های فراوان و تک‌ستاره‌های مجاهد فرهنگی در هر سه عرصه وجود دارند، ولی هم‌افزایی نظام‌مند دانشی و تجربی بین مجاهدان در این سه عرصه و به راه انداختن یک «نهضت سوادآموزی جهاد فرهنگی»، لازمه‌ی تحصیل یک فردای خوب در عرصه‌ي فرهنگ است. امروز در هر سه عرصه هم‌چنان، جز در موارد محدود از این جایگاه فاصله زیادی داریم و از شیوه‌ی خطابی، امر و نهی و شعاردادن فراتر نرفته‌ایم.


 

منبع:
امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

نظر دهید

گزارش